English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5558 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sea skiff U قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
motorboat engine U قایق موتوری
motorboats U قایق موتوری
powerboat U قایق موتوری
motorboat U قایق موتوری
ferried U قایق موتوری
ferries U قایق موتوری
ferry U قایق موتوری
gasboat U قایق موتوری
ferrying U قایق موتوری
powerboats U قایق موتوری
powerboat racing U مسابقه با قایق موتوری
motorboat racing U مسابقه با قایق موتوری
daycruiser U قایق موتوری کوچک
speedboats U قایق موتوری سرعت
outboarder U راننده قایق موتوری
powerboating U راندن قایق موتوری
diver U راننده قایق موتوری
speedboat U قایق موتوری سرعت
motor launch U قایق موتوری کرجی
parasailing U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
outboard motor U موتوری که روی قایق سوارشده
powerboats U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboat U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
outboard motors U موتوری که روی قایق سوارشده
drag boat U قایق موتوری مسابقه سرعت
cigarrette U قایق مسابقه بزرگ موتوری
speedboat U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedboats U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
storm boat U نوعی قایق سبک هجومی موتوری
motor torpedo boat U قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
parakiting U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
whaleboat U قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
mediocrity U اندازه متوسط
middle sized U دارای اندازه متوسط
scooter U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooters U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
drive U راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives U راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
bain index U شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
automotive U وسیله موتوری موتوری
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
dowries U کابین
dowry U کابین
cabin U کابین
cabins U کابین
cabana U کابین
cockpits U کابین
cockpit U کابین
compartments U اطاقک کابین
compartment U اطاقک کابین
call box U کابین تلفن
call boxes U کابین تلفن
cockpits U کابین خلبان
cockpit U کابین خلبان
cabin crew U کارکن کابین [هواپیما]
carrel U کابین یا اطاقک چوبی
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
hatch U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatched U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatches U دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
gondola U کابین انتقال اسکی باز به بالا
gondolas U کابین انتقال اسکی باز به بالا
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
cut-outs U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-out U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
motorbikes U دوچرخهی موتوری
moped U دوچرخهی موتوری
motor scooter U روروک موتوری
motor pool U پارک موتوری
motor fule U سوخت موتوری
motor drive U محرکه موتوری
motorize U موتوری کردن
motorization U موتوری کردن
motor unit U یکان موتوری
pool U پارک موتوری
pooled U پارک موتوری
motorcade U کاروان موتوری
aerodyne U هواپیمای موتوری
motorized U یکان موتوری
mopeds U دوچرخهی موتوری
push bike U در برابردوچرخه موتوری
push bikes U در برابردوچرخه موتوری
motorbike U دوچرخهی موتوری
motor vessel U کشتی موتوری
motorcades U کاروان موتوری
pools U پارک موتوری
motor vehicle U خودرو موتوری
muffing U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
panel truck U بارکش کوچک موتوری
to start a motor U موتوری را بکار انداختن
motor transport U حمل و نقل موتوری
motor vehicle U وسیله نقلیه موتوری
power driven vessel U یگان شناور موتوری
pool equipment U وسایل پارک موتوری
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
movement table U جدول حرکت ستونهای موتوری
kick over <idiom> U موتوری که شروع به کار میکند
convoy U کاروان دریایی ستون موتوری
convoys U کاروان دریایی ستون موتوری
motorcar U وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
motorized U یکان موتوریزه محمول موتوری
automotive U تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
motors U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
cabin cruiser U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
motored U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor- U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
tractive force U نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
motor traffic U رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
contact ion engine U موتوری برای ایجاد تراست درفضا
motor U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
cabin pressure altimeter U ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
stepping motor U موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
stepper motor U موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
dead engine U موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
tractors U تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractor U تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
radialengine U موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
gauge U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
telephone booth U کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booths U کیوسک تلفن کابین تلفن
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
life expectancies U سن متوسط
meant U متوسط
osculant U متوسط
intermedial U متوسط
moderates U متوسط
life expectancy U سن متوسط
moderated U متوسط
moderate U متوسط
modals U متوسط
modal U متوسط
tolerable U متوسط
average limit of ice U حد متوسط یخ
intermediate U متوسط
medium gravle U شن متوسط
mesne U متوسط
mediocre U متوسط
moderating U متوسط
medium U متوسط
mediums U متوسط
averaging U حد متوسط
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
4express, overexpression
2high dimentional task solution space
1 burn the boats story of hernando Cortes
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0معادل انگلیسی بچه تیر که تیری است به اندازه نصف و یا کمتر از نصف تیر معمولی برای پرتاب با کمان به کمک یک ساقه نیم استوانه ای بریده شده از درخت بامبو به اندازه طول یک تیر معمولی برای زدن هدفی در دوردست
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com